آبان 90 و در اومدن دندون نیش

وای که چقدر این دندون پنجمیت سخت دراومد.

الان یه ماهه که شدیدا اب دهنت میاد و شکمت بدجوری......  . و به طبع کمردرد مامان شدیدتر شده . ولی بالاخره اون هفته دندون پنجم و امروز دندون ششمت بیرون زدن. هورااااااااااا مبارکهههههههههه

از دندون که بگذریم باز باید از شیطونیات بگم که نگم بهتره آخه مامانی نسرین میگه به من رفتی و مثل بچگیای مامان شیطونی. ولی من باورم نمیشه انقدر شیطون بوده باشم .هههههههه

چند روزه که سرما خوردی و بهت شربت و قطره میدم و شبا هم بینیت کیپ میشه و مجبورم قطره بریزم که باز بشه و بخوابی. امروز صبح خواب و بیدار بودم که دیدم یه چیزی ریختی رو صورتم. واااااااااااااای خدای من آخه تو چجوری در قطره رو باز کرده بودی من موندم. قطره بینیت بود که داشتی به تلافی میریختی رو صورتتم شیطون. هاج و واج مونده بودم که درش باز بوده یا نه که دیدم بله یاد گرفتی باز کردن درش رو. قربون اون دستای کوچولوت برم من همه کارا رو فرز و سریع یاد میگیرن.

دیگه به قول بابا نادر زبون فارسی رو کامل متوجه میشی. هر چی بهت میگیم سریع انجام میدی. مثلا رادین کفشت رو بیار. پستونکت کجاست؟ دستمال بر دار صورتت رو پاک کن. و............

فردا مامانی نسرینت داره خدا بخواد با دوستاش میره مشهد و من میمونم و تو. خدا بخیر بگذرونه تنهایی با تو کنار اومدن و خونده موندن بسی دشوار خواهد بود.

بابا بزرگت ازت عکس جدید میخواد و منم موفق نمیشم یه عکس خوشمل ازت بگیرم عسلک  ووروجک .این جدیدترین عکسته که اگه بشه میدم واسه چاپ .

اینم نمونه ای ازشیطونیهای کوشولوت که بابا نادر و مجبور کرد سیم سوپر فریز ، فریزر صندوقی رو قطع کنه که هی نری و بزنیش و داغون شه

. دسته کلید بابا جا مونده بود رو میز و شما پیداش کردی . چشمتون روز بد نبینه اول که گیر دادی به مامن بیا بریم در باز کنیم گفتم خودت برو در اتاق ر و باز کن ولی از من زرنگ تری و مستقیم رفتی سراغ در ورودی و با این که قدت نمیرسید شرع کردی به باز کردن موشی باهوش مامان

اینم یکی از کیفای مامان که علاقه شدیدی بهش داری و تا در کمد باز میمونه میری برش میداری و میندازی رو دوشت و میری که بری د در دودور