رادین رادین ، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

من و خاطراتم

آخرین شبیه که مهمون مامانی

1389/10/27 3:46
نویسنده : مامان رادین
1,007 بازدید
اشتراک گذاری
نمیدونم چی بگم و چجوری از احساسی که دارم حرف بزنم . انگار یه آرامش غریبی امشب پیدا کردم . تا دیشب همش دلشوره و استرس بود ولی الان نمیدونم شاید واسه اینه که فردا قراره بعد از ۹ ماه انتظار قشنگ ولی پر اضطراب قراره جوجمونو ببینیم . جوجه ای که قرار شد اسمشو بذاریم رادین .

فردا صبح ساعت ۶.۳۰ منو بابا و مامانی قراره بریم بیمارستان.

بیمارستان کسری کرج .  بابائی الان دلشورش بیشتر از منه . تو این چند ماه با هر تکونی که میخوردی آرزو میکردم بتونم تشخیص بدم که الان اون قسمتی که سفت شده کجای بدن ظریف و خوشگلته ولی فردا قراره پسره نازمون رو ببینیم . وای خدا حس قشنگیه من دارم راستکی مامان میشم . یه فسقلی که الان انگار تازه دارم  وجودشو لمس میکنم الان که چند ساعت بیشتر به دنیا اومدنش نمونده .

خدایا به همه اونایی که آرزوشو دارن این طعم خوش مادر شدنو بچشون.  آمین

دروغ چرا یه کمکی دلم واسه این روزای خودمو بابائی که داره تموم میشه تنگ میشه . روزای قشنگی بود از بهمن ۸۳ تا شهریور ۸۹ دونفر بودیم و الان داریم میشیم ۳ نفر  ولی مطمئنم که با اومدن پسمل خوشگلمون قشنگتر میشه و همین آرومم میکنه . با اومدنت خیلی چیزا قراره عوض بشه و امیدم به خداست که همه چیز بهتر از قبلش بشه گلم.

خدایا کمکمون کن که بتونیم از این امانتی که بهمون میدی به بهترین نحو مراقبت کنیم و شرمنده نباشیم . 

مامانی به زندگیمون خوش اومدی . من و بابائی هر کاری که در توانمون باشیم برات انجام میدیم بهت قول میدم عزیز دلم .   

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

ندا
28 فروردین 90 14:40
سلام مامان رادین کوچولو الان توی 6 ماه هستم و قراره اگه خدا بخواد بیمارستان کسری کرج زایمان کنم. خواستم راجع به یه سری از مسائل زایمان توی این بیمارستان ازتون بپرسم. ایمیل و سایتم و گذاشتم . خوشحال می شم که در رابطه به نوع زایمان ، دکتر و چگونگی برخورد پرسنل بیمارستان با من مکاتبه کنید. رادین کوچولو رو می بوسم